.
آی خواهران عجوزْ گرفته ی مویرای!
ای نساجانِ جبر سازِ جبار!
لکاتگانِ سنگْ قلبِ سرنوشت!
با من از تقدیر نگویید.
دوک و ریسمان و قیچیِ زنگار گرفته ی خود را دور بیاندازید.
هیچ پنبه ای از من رشته نتوان کرد.
ژنده است هرچه می بافید.
کهنه است هرچه می گویید.
من بر بختِ شوم خود
آگاهم.
"انکیدو پارسه "
#Enki
#شعر
.